بیش از ۴۰ روز است که کموبیش اکثر اخباری که درباره ایران روی خروجی رسانههای داخلی یا خارجی قرار میگیرند، زیر سایه
اعتراضات خیابانی جمعی از شهروندان این کشور قرار گرفته است. اعتراضاتی که اکثر تحلیلگران جنس آن و همچنین نقشآفرینان اصلی آن را با حرکتهایی ازایندست، در گذشته متفاوت ارزیابی میکنند. برخلاف بسیاری از حرکتهای اعتراضی دهههای پیشین که جوانان و میانسالان داعیهدار اصلی حرکت بودند، این بار خبر میرسد که متوسط سنی معترضان بسیار پایینتر بوده و حتی برخی این حرکت را، اعتراض نسل Z نامیدهاند. نسلی که قاعدتاً باید حدود شش تا هفت سال دیگر منتظر نقشآفرینی آن در حوزه عمومی باشیم، اما در یک رویداد که با همه تلخی و صعوبت آن میتوانست با کمی درایت و هوشمندی مدیریت شده و هزینههای دیگری را به مردم و کشور وارد نکند، این نسل وارد میدان اعتراض شد و همه نگاهها را به خود معطوف کرد. به نظر میرسد که برای تحلیل بهتر تحولات امروز باید نگاهی گذرا به روند توسعه در چند دهه
اخیر داشته باشیم. دو دهه پیش و پس از دوره بازسازی جنگ تحمیلی، گروهی از تحلیلگران و کنشگران
سیاسی از تقدم توسعه سیاسی برای حل مسائل ایران صحبت میکردند، گروهی که صدای پربسامدی داشتند و توانستند بسیاری از دانشگاهیان و اقشار طبقه متوسط را نیز با خود همراه کنند. توسعه سیاسی به اصلاحات سیاسی ترجمه شد و با الهیات سیاسی روادارانهای ممزوج شد که درنهایت به شکلگیری جنبشی فراگیر منجر شد که خواهان اصلاحات در تمامی حوزهها بود.از همان زمان گروهی از اقتصاددانان و چهرههای محافظهکار از لزوم توسعه اقتصادی و تقدم آن حرف میزدند. این گروه معتقد بودند تنها در صورت بزرگ شدن طبقه متوسط جامعه مدنی شکل میگیرد و تنها طبقه متوسط میتوان تأملی دمدستی بر رفتنهایم...
ادامه مطلبما را در سایت تأملی دمدستی بر رفتنهایم دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : shahinkarkhane بازدید : 57 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 19:58